وداع با ناصر تقوایی؛ غول سینمای ایران در سکوت ابدیت
زهرا علیاکبری در یادداشتی به مناسبت درگذشت ناصر تقوایی، کارگردان برجسته سینمای ایران، به مرور خاطرات و ویژگیهای او پرداخته است. وی تقوایی را غولی توصیف میکند که با وجود ناملایمات، همواره لبخند بر لب داشت و در مواجهه با سختیها، با ابهت خاص خود ایستادگی میکرد.
آخرین دیدار نویسنده با تقوایی در امامزاده طاهر کرج، در نزدیکی مزار هنرمندان بزرگی چون شاملو و گلشیری رقم خورد. تقوایی در آرامش آرمیده بود و بر پارچهای که او را پوشانده بود، این جمله از خودش نوشته شده بود: «هر چیز که نو نشود، کهنه میشود.» گویی او نیز در آستانه نو شدن و پیوستن به ابدیت بود.
آخرین صحنه حضور او بر زمین، کارگردانی شده بود با وصیت «سفید بپوشید و اشک نریزید»، اما دلهای عزاداران تاب نیاورد و اشک بر لباسهای سفید جاری شد.
نوای سنج و دمام محسن شریفیان و گروهش در فضای امامزاده طاهر، خبر از رفتن بزرگی میداد. صدای مرضیه، که سالها در کنار استاد بود، با خواندن شعر مورد علاقهاش «توانا بود آن که دانا بود»، خاطرهای ماندگار را در تاریخ ثبت میکرد.
فاصله ۲۵ ساله میان اولین و آخرین دیدار، مملو از خاطره و آموختن بود؛ آموختن «نه» گفتن در دنیایی که بر «آری» استوار است و درک اینکه شمار بلهها و نه نگفتهها، مسیر زندگی هر فرد را روشن میسازد.
تقوایی به نویسنده آموخت که قضاوت انسانها تنها بر اساس کارهای کردهشان صورت نمیگیرد، بلکه گاهی سنگینی کارهای نکرده است که ابهت افراد را میسازد. او با ابهت بود و نویسنده معتقد است تنها کسانی میمیرند که داستانی برای گفتن ندارند.
تقوایی داستانهای فراوانی را از طریق فیلمهای ساخته و نساخته، و آثار منتشر شده و منتشر نشدهاش برای ما بازگو کرده بود. روزگار بدون او، بدون شک روزگار سختتری برای فرهنگ سرزمینی خواهد بود که سالهاست در حال از دست دادن داشتههایش است.
منبع: khabaronline_ir